ادبیات
-
بوی نا
بوی نا – زهره زنگنه عادت كردهام آنها را با شمارهی تختشان صدا بزنم. عددهایی كه بالای تخت هر كدامشان…
بیشتر بخوانید » -
سی و چند چراغِ ریز و درشت
سی و چند چراغِ ریز و درشت – آرش ذوالفقاری 1. برف با باد میتوفید و در پیچ صخرهها زوزه…
بیشتر بخوانید » -
مرگ کوچک
مرگ کوچک – راضیه مهدیزاده در خواب و بیداری، پیامش را خواندم. نیمه فارسی و نیمه عربی نوشته بود. در…
بیشتر بخوانید » -
حمام طولانی
حمام طولانی – آیدا پالیزگر آب هنوز داشت میریخت. داشت کیف میکرد. آن تن، بیشترین چیزی بود که برای شستن…
بیشتر بخوانید » -
سیاهی یک لشکر
سیاهی یک لشکر – لیلا حکمتنیا خون نبود البته. داروی اسهال بود. من اما پرسیده بودم: «چطور باید خون رو…
بیشتر بخوانید » -
آدم فضایی
آدم فضایی – مرتضی شمالی از آمبولانس پیاده میشوند؛ با همان لباسهای سفید؛ با همان ماسکها. بعد جسد را بیرون…
بیشتر بخوانید » -
از اینجا تا ماه
از اینجا تا ماه – پرنیا ابهریان ولی ما فقط داریم بالابلندی، بازی میکنیم و بالکن هم جز آن نیست.…
بیشتر بخوانید » -
آمریکن گاردن
آمریکن گاردن – گلنار آدابی بوی سبزی گندیده و نا، پیچیده بود توی دماغش. پایش را از روی برگ کاهوهای…
بیشتر بخوانید » -
مَرز تا مَرز
مَرز تا مَرز – پیمان برومند اول آن حجم نور زرد بود كه يکهو به سمتم آمد و پشتبندش عمويم…
بیشتر بخوانید » -
قطار بی او رفت
قطار بی او رفت – ساحل رحیمیپور دو مرد به سمتش یورش بردند. یکیشان زد زیر بساطش و دیگری هلش…
بیشتر بخوانید »